(•------) نقطه سر خط (------•)
تا چیزی از دست ندهی چیز دیگری بدست نخواهی آورد این یک هنجارهمیشگی است.
می نویسد مشق ِ خود ، یا وزن ِ من ، بر دفترش ؟ بی ترازو هم بدانم ، از نبود ِ عدل و داد ،........ آتشی پر زخم ، از فقر و بلا ،... انداخته یی ، ای روزگار ،... وای بر من ،... وای بر دریای بی ساحل ، ز موج ،... این چه وجدان است که خوابیده ، ندارد جو عذاب !؟ آزمودن بس دگر ،.. !!!!! این کودک ِ بی کس ، ببین ،...
درسهای غم ، چه کوهی گشته اینسان بر سرش !!
دشنه ی سنگین و بی رحم ِ زمانه ، در شکسته پیکرش !
... ... تو که می گفتی ، بسوزند خشک و تر ، با هم ز جان ، پروردگار !
بی کسان را بر زمین ،..! نامردها را، کی نشاندی تخت ِ اوج ؟؟؟
تو چه آسان هستی و دردا ، زنی خود را بخواب !
با ترازویش ، چه میزان می شناسد ،.. وزن ِ هر نامرد ِ بر روی زمین !
Power By:
LoxBlog.Com |